محمد فوادمحمد فواد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ماهي كوچولو

تولد يك سالگي

فرشته كوچولوي مهربون يك سالگيت مبارك      با تو يك سال بي نظير رو تجربه كرديم و مطمئنم هر چقدر كه بزرگتر بشي اين تجربه لذتبخشتر هم مي شه.   شنبه 1392/10/28 فواد خان مامان و بابا  ساله شد .....دست و سوت و هوراااااااااااا     يه روز باروني خيلي خوب و يه تولد خيلي خوب واسه فواد كوچولو (عكس فواد روز تولد،بقيه عكسها هم به زودي در وبلاگ گذاشته ميشود  )     ...
30 دی 1392

دندون جديد و كار جديد

فواد پسر شيطون مامان ديروز (92/10/21) چهارمين دندونش هم دراومددددد(دندون بالا سمت راست)   كف و دست و هورااااااااااااااااااااااااااااااااا     راستي پريشب (92/10/20) بابامهدي همه مون رو دعوت كرد رز هاوس ..... اونجا انقدر جيغ زدي كه ديگه    آبرومون داشت ميرفت   به تمام وسايل روي ميز ميخواستي دست بزني،جيغ ميزدي كه چرا نميذارين   من كار خودم رو انجام بدم  بالاخره شام تموم شد و داشتيم آماده ي رفتن ميشديم كه كار جديدت رو    رو كردي ...... بله بابايي شما رو بغل كرده بود بعد گفت  فواد با همه  خدافظي كن .... شما هم خيلي    شيك و قشنگ دستت رو آوردي بال...
22 دی 1392

شب يلدا

عزيز مامان الان دقيقا 15 روز از شب يلدا گذشته و مامان داره الان پست ميذاره   اينم از اولين شب يلداي شما خونه ي آقاجون      ايشاله عمرت مثل شب يلدا بلند باشه پسركممم  (حاضرين در شب يلدا : خانواده ي عمه اكرم ، عمه طاهره و عمو ، و كل خانواده ي ما   )  ...
15 دی 1392

اولين كوتاه كردن موهاي فوادي

دلبر پسر من    چند روزيه ميخوايم شما رو ببريم آرايشگاه كه موهاتو مرتب كنيم ولي يا بسته بود يا وقت نميشد بالاخره    ديشب بابايي (باباي من) گفت من خودم موهاشو مرتب ميكنم      اما ...................... مرتب كردن مو كجا و كچل كردن كجا      بله بابايي موهاي شما رو با ماشين اصلاح از ته زد  مامان هنوز تو شوكه كه مرتب كردن تبديل شد به كچل شدن اونم با نزديك شدن روز تولدت   ولي اشكال نداره عزيزمممم همه كلي از قيافه ي جديدت  خوششون اومد  ...
14 دی 1392

دندون سومي

هورااااااااااااااااااااااااااااا   بالاخره ديروز 92/10/7 ،دندون سوميت هم با كلي اذيت كردن يه كوچولوش بيرون اومد (دالي دندون )    دندون بالا سمت چپي  .    در ضمن به علت شلوغي سر مامان پست شب يلدا و يه پست ديگه بعدا گذاشته ميشود    (محمد فواد تا این لحظه ،  11 ماه و 10 روز   سن دارد )     ...
8 دی 1392

11 ماهگي

  ماهگيت مبارك پسر قشنگمممم  (محمد فواد تا این لحظه ،  11 ماه و 0 روز و 11 ساعت و 48 دقیقه و 1 ثانیه  سن دارد ) ...
28 آذر 1392

كاردستي

كاردستي مامان و منهدم شدن آن توسط آقا فواد  ديدي فواد؟؟؟ ديدي چه بلايي سر كاردستي مامان آوردي؟!!! بيچاره داشت باهات دالي بازي ميكرد   اشكال نداره پسرم بازم واست درست ميكنم    ...
28 آذر 1392

فواد و مريضي

15 آذرماه 92 فوادي مامان ،تو اين عكس يك هفته ست كه مريضي   گلوت چرك كرده .... دكتر هم رفتيم ولي هنوز  خيلي بهتر نشدي . همش هم بهونه ميگيري و ميخواي بغل باشي    آهان تا يادم نرفته اينو هم بگم كه وقتي شما رو برديم پيش آقاي دكتر توي مطب كلي از دستت خنديديم   آقاي دكتر ميخواست شما رو معاينه كنه    شما رو گذاشتيم روي تخت كه لباساتا در بياريم بعد شما هم حالا گير داده بودي به پرده هاي اتاق و    ولشون نميكردي ...... بعد هم تاراحت ميشدي كه ما نميزاريم به كارت برسي   ديگه بعد كلي كلنجار رفتن ،آقاي دكتر شمارو معاينه كردو لباسات رو پوشيدي و توي بغل بابا پاي ميز &n...
17 آذر 1392

مهموني

  پسركم باز مامان سرش شلوغ بودو نتونست واست مطلب جديد بذاره   بعد از مدتها قرار شد ماماني و بابايي و خاله ها بيان خونمون .... آخه از بس همه مشغول كاراي    روز مره شون شدن كه انگاري فراموش كرديم دور هم جمع بشيم    واسه همين جمعه (8 آذر 92) همشون اومدن خونمون     هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   شما هم كلي تعجب كردي بودي كه چطور ماماني اينا اومدن خونه ي ما و ما خونشون نيستيم نزديكاي ظهر بود كه مهمونامون اومدن(بابامهدي، ماماني،خاله فائضه ،فريبا و فرنوش) كلي بهمون خوش گذشت تاااااااااااااااا شب   تازه چون من و بابا ديگه وقت نكرديم شما رو حمام كنيم...
12 آذر 1392